استشهادیون ولایی

در مسیر شهادت

استشهادیون ولایی

در مسیر شهادت

بسیج مستضعفین از جنگ سخت تا جنگ نرم

به نام خدا  

بسیج مستضعفین از جنگ سخت تا جنگ نرم   

پس از تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در ابتدای پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، جهت اثربخش بودن در روزهای حساس و حیاتی آتی نظام، این نهاد الهی و مردمی بارها و بارها در بوته آزمایشهای سخت و سنگین قرار گرفته است و به فضل الهی تمام امتحان ها با سرفرازی پشت سر گذاشته است.   

در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با فعالیتهای گسترده و پیچیده گروهکهای معاند و مخالف در استانهای مرزی، خیلی زود این نهاد انقلابی جهت مبارزه با ضد انقلاب مسلح وارد عرصه شد و در این راه با اهداء شهدای گرانقدر زیادی به موفقیت کامل نائل گردید.  

 شهریور سال 1359 آغاز جنگ تحمیلی همزمان با آزمایشی دیگر برای بسیج مردمی بود که بار دیگر مبتلا به امتحان شود، اینبار هم مردم انقلابی با لبیک به پیر و مراد خود، امام خمینی روح خدا(ره) راهی جبهه های دفاع از حق شوند. البته این به معنای حضور تمام مردم در صحنه نبرد با متجاوزان نبود، و بودند بسیاری که به دلایل مختلفی از جمله ترس، اشتغالات جسمی و روحی، همدل نبون با نظام، عافیت طلبی و... از حضور در جبهه های دفاع از موطن خویش و اسلام ناب محمدی(ص) که در انقلاب اسلامی ما متجلی شده بود سرباز زدند و اتفاقا سالها بعد از طلبکارترین اقشار جامعه از نظام هم شدند(البته این مسئله باید جهت برطرف شدن آسیب های وارده از سوی گروه اخیر مورد بررسی قرار گیرد، گروهی که بعدها در خدمت کامل دشمنان نظام قرار گرفته و خدمات شایان ذکری را به آنها ارائه نمودند) و این درحالی بود که جوانان بسیجی در صحنه دفاع با نثار جان خود قطعه قطعه می شدند.  

 طی 8 سال دفاع مقدس و 2 سال ابتدایی انقلاب(مبارزه با گروهکهای تروریستی) که بسیجیان دریادل، مومن و انفلابی سرگرم دفاع از ماهیت فیزیکی و اعتقادی میهن عزیزمان بودند، دشمنان با مشاهده ایمان قوی ، قلبی و سرسختانه رزمندگان اسلام متوجه شدند که در بستر جنگ رو در رو و مسلحانه راه به جایی نخواهند برد، لذا به فکر چاره افتادند.  

 راه چاره اینبار همان شبیهخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و استفاده از عناصر نفوذی بود، که مقام معظم رهبری امام خامنه ای حفظه الله بارها به آنها اشاره فرموده و تذکرات لازم را داده بودند، ولی بعضا به دلیل کج فهمی مسئولین امر و یا به دلیل وجود دولتهای خودخواه و گاها متخاصم نفوذ کرده در پیکره نظام اسلامی(عناصری چون مهاجرانی وزیر فرهنگ دولت به اصطلاح اصلاحات) راهکار اساسی برای مقابله با آن اندیشده نشد و آثار ضربات اولیه آن در جریانات تیرماه سال 1378 به ظهور و بروز رسید و در این بین، این نیروهای ارزشی جامعه بودند که با رهبری اما گونه مقام عظمای ولایت در زیر شدیدترین فشارهای روانی و جسمی دشمنان داخلی و خارجی به روشنگری پرداخته تا نقاب از چهره منافقین ریاکا بردارند.  

 پس از این واقعه بود که مسئولان به اصطلاح دلسوز(و بعضا معاند) فرهنگی به فکر راه چاره افتادند و فارغ از هرگونه برنامه ریزی عمقی و با نگاهی سطحی برای ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی، شعار و اندیشه فعالیتهای فرهنگی را اعلام عمومی کرده و سرلوحه فعالیتهای خود قرار دادند.  

 طی 2 دوره ریاست جمهوری سیّدمحمدخاتمی و دوره نخست دکتر محمود احمدی نژاد چنان به این امر(کار فرهنگی) توجه شد که اینبار دچار سطح وسیعی از افراط کاری شدیم. تعطیلی ستاد اجرائیات امر به معروف و نهی از منکر در ابتدای سال1384 نیز یادآور خاطره تلخ تعطیلی کمیته پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1370 بود(به دور از هرگونه قضاوت نسبت به عملکرد سازمانهای مذکور). به تعطیلی کشاندن دو نهاد فوق در بین نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی متاسفانه خود نوعی عقب نشینی گام به گام در برابر ناتوی فرهنگی تعبیر می شود.  

اما پس از به روی کارآمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال 1384 با همان شعارهای ابتدایی انقلاب که همان شعارهای امام خمینی(ره) و آرمانهای مستضعفین بود(برخلاف دور دوم)، ابتدا بارقه هایی از امید ایجاد شد و موجی عظیم از شادی و امید در دل هواداران نظام پدید آمد تا اینکه نوبت به انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم در سال 1388 رسید.  

 چهار سال کامل با شعار کار فرهنگی، با دید به اصطلاح انقلابی تمام فعالیتها تحت الشعاع قرار گرفت و انتظار می رفت پس از این میزان فعالیت فرهنگی به برداشت و نتیجه دلخواه در جامعه برسیم، فارغ از اینکه با این نگاه بیمار و سطحی نمی توان به آرمانها دست یافت.  

 البته بعداز این مدت باز هم فضای سابق حکم فرما بود، وفاداران و دوستداران انقلاب اسلامی و ولایت فقیه که تعداد بیشماری هم هستند بر صراط انقلاب استوار، و ضد انقلابی که از ابتدای انقلاب از نظام کینه به دل داشتند در مسیر ضد ارزشی و ضد دینی خود با شگردهای نوین در حال حرکت.  

 از ابتدای سال 1388 مردم و مسئولین در تکاپوی تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری خردادماه قرار گرفته اند.  

 شور و شوق انتخاباتی خاصی در بین مردم حکمفرما است، هر کدام از کاندیداها طرفداران خاص خود را پیش روی خود حاضر می بینند. البته این حامیان به 2 دسته کلی تقسیم می شنود، جناح اصولگرا و جناح باطل اصلاح طلب(که دسته دوم در دل خود گروههای بسیاری را جای داده است).  

لحظاتی پر اضطراب برای دوستداران انقلاب اسلامی سپری می شود، چون متوجه شده اند که یکی از کاندیداها با حمایتهای عجیب و بی شائبه بسیاری از شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب خارجی ، کشورهای متخاصم همسایه و غربی و سایتهای وابسته به آنها وارد عرصه انتخابات شده است و این مسئله خود، جای تامل و نگرانی بسیاری برای مردم انقلابی دارد.  

شبکه های اجتماعیِ پنتاگون بنیان هم فعالیتهای خود را در جهت حمایت از کاندیدای مذکور افزایش داده اند و خدمات جدیدی را هم که تاکنون مانند آن مشاهده نشده است را ارائه کرده اند.  

طیفی از سلطنت طلبان، کمونیستها، سکولارها، لائیکها و شاخه های عملیاتی، تروریستی عمّال بیگانه در منطقه مانند گروهک ریگی و منافقین نیز از کاندیدای جبهه خود حمایت می کنند. 

نکته قابل تامل برای دوستان اینکه تا زمان فرارسیدن زمان تبلیغات انتخاباتی تمام گروههای اشاره شده در فضای سایبرنتیکی اقدام به تبلیغ و یارگیری می نمودند و طرحهای لشکرکشی خیابانی روزهای بعد را از همان شبکه ها برنامه ریزی می کردند.  

سوال اینجاست که اگر واقعا در طی سالیان گذشته با تعطیل کردن بسیاری از کارهای واجب جهت اداره امور مملکتی به کار فرهنگی پرداختیم، پس این طیف دین گریز و غربگرای فعال که حالا با رفتارهایی مثل کشف حجاب و سایر اعمال منادی عفّت وارد خیابان ها شدند تا پنجه در پنجه نظام اسلامی بیندازند در کدام لایه فرهنگی پرورش یافته اند؟ 

انتخابات بی سابقه 22 خرداد سال 1388 با حضور 85درصدی مردم در پای صندوقهای رای، با شکوه کاملی برگزار می شود و چهره ای اصولگرا از دل محرومان که شعارهای انقلابی هم سر می دهد به انتخاب مردم پیروز صحنه انتخابات می شود و سکّان هدایت دولت دهم را در اختیار می گیرد.  

هنوز رای گیری در پای صندوق ها ادامه دارد که یکی از کاندیداهای بازنده اعلام پیروزی قاطع کرده و لحظاتی بعد خبر درگیری هایی در نقاط مختلف شهر تهران، فضای رسانه ها را معطوف و مشغول خود میکند، در ابتدا نیروی انتظامی به طبع ذات وجودی خود جهت تامین نظم و امنیت وآرامش شهروندان برای آرام سازی فضا وارد عرصه می شود.  

کاندیدای طرد شده از سوی ملت به هیچ وجه زیر بار رای مردم نمی رود و خواهان ابطال انتخابات می شود که با مقاومت مسئولین و مردم در برابر این خواسته نامشروع و غیر قانونی روبرو می شود، وی پس از مشاهده بی حاصل بودن تلاش خود، به کمک رسانه های اینترنتی و تلوزیونی با پروژ هایی مانند قتل خیابانی، و تحت تاثیر قرار دادن عواطف مردمی در فضای مجازی موفق می شود عده ای را به خروج خیابانی ترغیب نماید تا شهر را به آشوب بکشانند، اینجاست که کنترل از مدیریت نیروی انتظامی خارج شده و نیاز به روشنگری اذهان عمومی می رسد، ظرفیت و پتانسیل بسیج مستضعفین که سالهای سال به فراموشی سپرده شده بود دوباره به فرمان امام خامنه ای عزیز وارد میدان نبرد اعتقادی می شود و طی 8 ماه جنگ نرم با برگزاری همایش ها، کنفرانس ها و جلسات متعدد، اقدام به پاکسازی جو روانی القاء شده از سوی دستگاههای رسانه ای و سایبری دشمن می نماید و البته هر کجا هم که لازم است برای مقابله با آشوبگران خیابانی، که برهم زدن نظم جامعه را هدف قرار داده اند، وارد عرصه تقابل می شود و آرامش را برای مردم عزیز با اهداء شهدایی همچون حسین غلام کبیری به ارمغان می آورد و چشم فتنه را کور می کند.  

حضوری که قبل از این حوادث هرگز از سوی مسئولین فرهنگی و امنیتی دستگاههای مرتبط، جدی گرفته نمی شد، تا بتوان از این ظرفیت عظیم و بالقوه استفاده کرده و ثمرات آن را برای اعتلای روز افزون میهن عزیزمان به ارمغان آورد.  

 این دومین حضور اساسی و تاثیر گذار بسیج مستضعفین بعداز 8سال دفاع مقدس در آزمونی سخت و دشوار بود، که بار دیگر توانست عظمت و قدرت الهی این نیروی ارزشی را به رخ جهانیان بکشاند. حضوری توامان در 2 فضای جنگ نرم و جنگ سخت. البته کار آسانی هم نبود، طی این 8ماه جنگ نرم، فضا کاملا فضای مطابق با سالهای جنگ تحمیلی بود، عده ای بی تفاوت به وضعیت جامعه(گویا برای آنها خبری نیست، ولی هست) وعده ای هم مطابق میل دشمنان نظام رفتار می کردند.  

هجمه تبلیغی شدیدی علیه نیروها و ارگانهای ارزشی انقلاب اسلامی به راه افتاده بود، لجن پراکنی به قدری شدت داشت که شبکه های ضدانقلاب خبر از پرداخت پول به بسیجیان در قبال کشتار مردم می دادند!؟ (تاریخ چه تکرار شدنی است، به یاد دوران خلافت امیر مومنان علی(ع) میافتم که چه تهمت های ناروایی که به ایشان روا نمی شد، از بی نمازی ایشان تا... به راستی چه جماعت احمقی، پس از 1400 سال دوباره قافیه را به حیله مکّاران روزگار باختند، ولی زهی خیال باطل، این بار علی(ع)، عّمارها و مالک های فراوانی در سپاه خود دارد و اگر قرار است برای فرزندش حسین(ع) عاشورا دوباره تکرار شود این بار نخواهیم گذاشت پسر رسول خدا(ص) به مسلخ برود).  

با شدت گرفتن درگیری های خیابانی مسئولینی که سالها شعار «فقط کار فرهنگی» سر می دادند، نتیجه سیاستهای اشتباه فرهنگی خود را می دیدند و این بار واقعا وقوع جنگ نرم را احساس می کردند.  

کار فرهنگی ای که تنها منجر به اختلاط فاجعه بار و گناه آلود دختران و پسران در هر محل و مکان عمومی از جامعه شد، کار فرهنگی ای که تنها باعث هجوم سیل آسای مردم به سمت ماهواره ها و تخریب اعتقادات و باورهای دین و مذهبی آنان شد، کار فرهنگی ای که منجر به تولید فیلم های سخیف در سینما شد، کار فرهنگی ای که باعث افزایش بی حیایی و بی عفتی در فضای دانشگاهها و جامعه شد و پیشگامان عرصه جهاد و شهادت بر خلاف وصیت امام خمینی(ره)، در آن به موزه ها سپرده شدند و مسئولین شعارزده در آن همچنان به دادن شعار مشغول شدند.  

ماحصل این همه هزینه در زمینه کار به اصطلاح فرهنگی طی سالیان دراز، پرورش گروهی از مردان، زنان و پسرکان و دخترکانی است که لبیک گویان به صدای آمریکا و BBC جهت براندازی نظام اسلامی در میدان حاضر شده اند و نشان از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی در باتن و ظاهر آنها بروزی ندارد و البته به راستی اینان قومی معصیت کار و در اشتباه هستند، و با توجه به وعده الهی در قرآن، انشالله هرگز به اهداف شیطانی خود نائل نخواهند شد، چون امت حزب الله پیروز نهایی است(فَاِنّ حِزب الله لَهُمُ الغالِبون).  

 در این بخش سعی داریم تا به رصد و واکاوی انحرافات و شایعات کلامی و قلبی که در بین نیروهای ارزشی خصوصا بسیج مستضعفین راه پیدا کرده است بپردازیم تا به خواست خداوند از این رهگذر بتوانیم مسیری برای ادامه حرکت الهی خود تبیین نمائیم.  

«جنگ نرم را از آن روی که سخت نیست نباید کم اهمیت پنداشت، جنگ نرم در هر سطحی که اتفاق بیافتد هم کشته خواهد داشت و هم مجروح و هم اسیر».  

در رویارویی و برخورد با جنگ نرم، بعضا دوستان همراهی را مشاهده میکنیم که نظرات و عقاید جالب و تامل برانگیزی را بیان میدارند، آنها معتقدند «به دلیل قرار گرفتن در برهه ای از تاریخ اسلام و انقلاب که با جنگ نرم اعتقاداتی در آن روبرو هستیم تمام و کمال انرژی باید معطوف به مبارزه نرم شود و دست از مبارزه فیزیکی برداشت».  

گزاره فوق که در نگاه دوستان وجود دارد از چند زاویه قابل بررسی است؛  

 ابتدا اینکه: ما نیز در ابتدای حرکت در راه فرهنگی انقلاب و از سال 1382 با رویکرد تماما فرهنگی قدم به عرصه نهادیم و با همان دید دوستان همراه وارد کارزار شدیم. لیکن الان باید بگوییم یکی از دلایل امر، جوّ موجود جامعه و تبلیغات دشمنان در آن ایّام بود اما بنا به آنچه در قسمت دوم مقالات آمد، دچار تردید نسبت به درستی این تفکر و نگاه تک بُعدی به مسئله شدیم. مضافا اینکه با بررسی جنگهای دوران حکومت اسلامی در زمان مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام به این نکته رسیدیم که در آن مقطع تاریخی نیز جنگهای بزرگ حضرت با گروهها با احزاب گمراه داخلی به وقوع پیوسته است. ایشان که همواره به روشنگری و رفع شبهه معتقد بودند لزوما زمانی نیز پیش می آمده است که وارد جنگهای اساسی با دشمنان فتنه انگیز داخلی شوند، لذا مشاهده می شود که جنگهایی مانند نهروان، جمل و... بر ایشان تحمیل می شده است.  

 دوم اینکه: بنابر گواه و اذعان همگان این حضور فیزیکی مردم دلداده به انقلاب اسلامی و آرمانهای آن بود که با همراهی قلبی و ذهنی، بساط فتنه سال 88 را در هم پیچید و بار دیگر آن را بیمه کرد.  

سوم اینکه: پس از وقوع جریانات فتنه سال 88 باید متوجه شده باشیم که، عمقی تر به معنا و مفهوم آیه«وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّه» توجه شود، همانطور که مفسرین در تبیین خصوصیات این آیه شریفه آورده اند، آمادگی برای جهاد در راه خدا باید با تمام توان صورت پذیرد، یعنی آمادگی ایدئولوژیک(به تعبیر نگارنده جنگ نرم واعتقادی) و آمادگی نظامی(جنگ سخت و فیزیکی) را _که هر دو جنبه آن دارای سختی های خاص خود است، داشته باشیم تا همواره با آمادگی کامل، در دل دشمنان خدا و اسلام ایجاد رعب و وحشت نماییم.  

 چهارم اینکه: به نوشته ماهنامه امتداد «جنگ رایج در جهانِ مجازی، دارای خصوصیت خوردن، خوابیدن و شهوت است که هست، امّا عین جنگ نیست، ولی اگر نباشد جنگی هم نیست، اگر از صدر تا به امروزِ تاریخ را مرور کنیم مشاهده خواهیم کرد که هیچ جنگی نبوده است که دلیلش تلاش برای خود جنگ و جنگیدن بوده باشد، و همواره عنصری در زندگی بیرونی خواهد داشت(مانند غرور، شهوت، مادّی گرایی، زیاده خواهی و...) اکنون نیز عده ای (به یکی از همین دلایل) جنگ را از فضای سخت به درون دنیای نرم کشانیده اند، دنیایی که هرچه در دنیای واقع وجود دارد، در آن نیز مشاهده می شود و در سطح دوم فهم جهانِ مجازی، در باب چیستی و چرایی و چگونگی چنین جنگی سخن به میان آورده می شود».  

لذا به دوستان همراه عصر خویش عرضه میداریم که اگر جنگ نرم قرار بود فقط و فقط در فضای سایبرنتیک و صرفا ایدئولوژیک اتفاق بیافتد و همه برداشتها در این بخش صورت پذیرد، دشمنان نظام اسلامی و فتنه گران اخیر تمام سعی و تلاش خود را انجام نمی دادند تا نیروهای گمراه و همراه خود را به میدان خیابانها جهت براندازی بکشانند!؟  

مشخصا پاسخ به سوال فوق ما را به این نکته سوق خواهد داد که نباید فریب تاکتیک دشمن را خورده و تک بُعدی به موضوع نگاه کنیم(دشمن قسم خورده در این راه با دادن شعارهایی مثل چماغ به دست و مزدور با تحت تاثیر قرارد دادن یاوران انقلاب اسلامی تلاش دارد تا سلاح مبارزه فیزیکی را از دستان اهلش گرفته تا راحت تر به هدفش نائل گردد. همانطور که در یکی از برنامه های شبکه بی بی سی فارسی مشاهده شد مخالفان نظام اسلامی هنگامی که دیدند کارگردانی سلاح جنگ سخت را به زمین انداخته و فقط سلاح جنگ نرم در دست دارد، نتوانستند شادی خود را از این موضوع پنهان نمایند) البته در ابتدای وقوع فتنه 2سال گذشته نیروهای ارزشی جامعه از تمام طیفها، بعضا شناخت روشنی از بطن حادثه نداشتند و به مرور به نتایج مورد انتظار نائل آمدند.  

 اما نیازهای زمانی در هنگام فتنه برای یاوران اسلام و قرآن کدام است؟ تا در این فرصت تاریخ ساز برای تثبیت با کیفیت تر نظام اسلامی در برابر توطئه گران از آنها بهره برد و پایه های نظام را مستحکم تر از گذشته حفظ کرد؟  

 جریان جنگ نرم و فتنه ای که از پیش روی انقلاب اسلامی برداشته شد(البته در یکی از فازهای پیش بینی شده از سوی دشمنان)، جدای از مصائب و نا ملایمات آن فرصتی بود تا قوای وفادار به آرمانهای اسلامی بار دیگر جانی تازه کنند و با هماهنگی بیشتری در صحنه دفاع از آرمانها حاضر شوند، همانطور که بیان شد اگر به روزهای آغاز فتنه بازگردیم شاهد سردرگمی عناصر ارزشی خواهیم بود، اما به مدد حضرت حق تعالی در حال حاضر با شناخت عرصه، نظم و آرامش در جامعه طنین انداز شده است.  

 فرصتی که پیش روی است غنیمتی ارزشمند است تا از قِبل آن بتوانیم خودی را از غیر خودی های نفوذ کرده در بدنه نظام اسلامی جدا کنیم و با شاخصه بیان شده از سوی مقام معظم رهبری(جذب حداکثری و دفع حداقلی) پالایش نمائیم، که این خود نیاز به فرهنگی ناب به نام فرهنگ بسیجی دارد که از فرهنگ اسلام ناب محمّدی صلوات الله علیه سر منشاء گرفته است.  

ایجاد فرهنگ جهاد و شهادت در میان آحاد مردم خصوصا بسیجیان دریادل و قهرمان که به فضل خداوند امروز کثرت تعداد آنها باعث کوری چشم دشمنان این نظام و انقلاب شده است(بسیجیانی که این بار سلاح علم و دانش را به همراه خود دارند) می تواند چنان هراس و ترسی در دل بدخواهان ایجاد نماید که نه تنها خواب راحت را از چشمان حیرت زده آنها برباید، بلکه هر نوع تراوش ذهنی و فکری ای را که گمان بد نسبت به مرزهای اعتقادی و جغرافیایی ایران اسلامی عزیز دارد را در نطفه خفه کند، تا انشاالله به فضل و رحمت الهی، پرچم نظام اسلامی با دستان با کفایت رهبر جانباز انقلاب به دولت حضرتش تقدیم شود.  

بررسی طیف فعال و پا در رکاب ولایتِ حاضر در لشکر مخلص خدا، بسیج مستضعفین، اذهان را به یاد سخن رسول خاتم محمّدمصطفی صلوات الله علیه که بارها از زبان پیر جماران نیز بیان شد می اندازد که فرمودند: (کسانی که هرگز ما را ندیده اند در آینده خواهند آمد و ادامه دهنده راه حق و شهداء خواهند بود«مضمون جمله») آری چه زیباست پس از 1400 سال و پس از 33 سال انتظار و گذر ایّام، فهمیده هایی که بیش از 15 سال ندارند و با چنان شور و حرارتی مثال زدنی در کنار سایر دلاوران جوان بسیجی خود را رهرو یاران شهیدی می دانند که هرگز ندیده اند، شهیدی از تبار حسین علیه السلام که در رکاب ولایت در سن هجده سالگی شهادت می رسد و از همین شهر تهران به یاران به عرش سفر کرده اش می پیوندد، آری این رویش انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران است که انشاالله همواره ادامه خواهد داشت.  

و امّا برداشت آخر:  

 بار صد روشهای پیچیده جنگ نرم تحمیلی و مشاهده شهدای ارزشمند طریق حقیقت و همچنین تلفات جبهه کفر، الحاد و نفاق به این نتیجه خواهیم رسید که دشمنان اسلام هر قدر هم که در فضای مجازی اقدام به عملیات روانی و شبهه انگیزی نمایند جهت وصول نتیجه اهداف شوم خود ناگزیر به رودر رویی و تقابل فیزیکی با یاوران سپاه حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف خواهند بود، و طبق آیات و روایات از این نبرد گریزی نخواهد بود، لذا یاوران حضرتش 2وظیفه اساسی برعهده خواهند داشت؛  

 1. با ایمان و اعتقاد قلبیِ راسخ به یاری خداوند متعال نسبت به جبهه حق، فعالیتهای فرهنگی و اعتقادی لازم را در جهت ترویج فرهنگ عاشورا و مهدویت افزایش داده و با بینشی درست و صحیح در برابر خباثت های شیاطین غرب و شرق عالم به روشنگری برای عموم جامعه مسلمین پرداخته تا راه جذب نیرو از سوی جبهه متخاصم را که از میان تلفات جبهه حق یارگیری مینماید را مسدود نموده و آنها را به یاری خدای متعال در انزوا و ناکامی کامل قرار دهیم.  

 2. با حفظ روحیه جهاد و شهادت و ترویج آن در میان مردم با بصیرت و حامی اسلام، انقلاب و ولایت به ایجاد آمادگی دفاعی لازم برای پاسخگویی به هرگونه تهدید از جنس سخت بپردازیم تا انشالله به فضل خدواند منّان حافظ جمهوری اسلامی، این امانت الهی که از سوی مجاهدان و شهیدانمان به ما تحویل شده است باشیم.  

 

والسلام علی مَن اِتّبع الهُدی

مسیر خوب و قشنگ

مسیر خوب و قشنگی داریم